Wednesday, December 23, 2009

یلدا


دیروز پسر بعد از مدتها به یاد روزهای قبل، سه شنبه رو خونه خاله مژی مونده.آخه برای شب یلدا رفته اونجا و به اصرار نگهش داشتن. دیگه پسر شاغل شده. وقت خالی نداره. پارسال خاله مریم و بابا حسن و کوروش با هم رفتن خرید شب یلدا. اینم عکس پارساله. خیلی هم خوش اخلاق تشریف نداشتن ایشون ولی خاله مریم همه جوره مخلصشونه

شعرهای کودکانه

کوروش دیگه خیلی از آهنگهای سی دی خودش رو میخونه. البته بهتر بگم با اونها همراهی میکنه. "ای زنبور طلایی .....نیش میزنی بلایی..... پاشو پاشو بهاره.....عسل بساز دوباره" ولی همچنان عمو زنجیر باف آهنگ مخصوص ماست. راستی خیلی وقته که آهنگ قدیمیمونو با هم نخوندیم: " این پسر منه منه" ؟

Sunday, December 20, 2009

از حالا؟

کوروش نه تنها دیوار خونه رو کاملا با مداد شمعی رنگ آمیزی کرده، به صورت بارون بیچاره هم رحم نکرده. حالا هم که ازش می پرسی کی این کار رو کرده با جدیت جواب میده: شهرزاد! خوشم میاد از حالا بلده چیکار کنه

Saturday, December 19, 2009

صلوات

الله اکبر از اولین کلمات مورد علاقه پسرم بود، حالا دیگه درجه مسلمونیش بیشتر شده و صلوات هم میفرسته. خلاصه از دیروز اینهم به لیست مکالمات ما اضافه شده
من : اللهم صل علی
کوروش: محمد، ال محمد

Friday, December 18, 2009

ok

چند وقته که کوروش موقع خداحافظی پای تلفن نمیگذاره که تلفن رو قطع کنیم و اینقدر با شیطنت و زبون بازی ما رو میخندونه که نمیدونیم چیکار کنیم. نسرین میگه اولها بعد از این که من تلفن رو قطع میکردم میگفت "مریم مریم" حالا تا ما لفظ خداحافظ رو به کار میبریم غش غش میخنده و میگه مریم! ما هم باز حرف میزنیم تا دوباره میگیم خوب دیگه..... هنوز خداحافظ رو نگفته دوباره غش غش میخنده و میگه مریم. تا جایی که ما تصمیم گرفتیم این کلمه رو بکار نبریم و از معادل انگلیسیش استفاده کنیم( هر چی باشه مکالمه بین المللیه) ولی "بای" هم شهرتش کمتر از خداحفظ که نیست هیچی" بای بای" مشهورترم هست. حالا چند شب بود آخرش به هم میگفتیم"اوکی"حالا از دیشب خودش میگه "اوکی"و غش غش میخنده و بدین سان مکالمات ما هر شب طولانی تر میشه

Tuesday, December 15, 2009

فصل امید

کوروش الان چه فصلی هست؟
پاییز
چند تا ماه داره؟
سه تا
اسمهاشون چیه؟
مهر،آبان،آذر
خداییش به قول خاله مژی مخ بچه یک دفعه راه افتاد

Monday, December 14, 2009

پیرو پست قبلی


پیکاسو پس از تشویق حضار! خداییش هرچی نگاه کردم دلم نیومد این عکس رو نگذارم

پیکاسو

پیکاسو در کنار تازه ترین اثر هنریش، ازحس خود میگوید

Saturday, December 12, 2009

کوروش و بارون و آثار هنری




اینم ورژن جدید کوروش و بارون. البته جالب تر از اون آثار هنری جنابعالی هست که میتونی پشت سرت اون رو مشاهده کنی. البته دنبال تابلو نگرد. شما مستقیما روی دیوار نقاشی میکشی. تازه مامانت هم خوشحال هست که مداد شمعی کار میکنی که قابل پاک کردنه! یه جای جالبی که پیدا کردی کابینت های اشپزخونه است. کشوهام در امان نیستند. اون هارو میکشی بیرون، بعد رو کناره هاشون که سفیده نقاشی میکنی

Wednesday, December 9, 2009

تغییر مخاطب

از این به بعد خاله مریم تمام پست ها رو خطاب به کوروش مینویسه. چون ظاهرا هیچ خواننده ای فعلا وجود نداره و خاله مریم اینجوری فکر میکنه داره با "خورزو"( کوروش جان این مربوط میشه به یک سریال زمون ما) حرف میزنه. لااقل اینجوری دلش خوشه که شاید در آینده کوروش اینها رو بخونه

گوگوش

از توجه پسر به ویدئو کلیپ های خواننده ها بسیار گفتم. حالا اولین خواننده ای رو که به اسم میشناسه "گوگوش" هست. مامانش میگه هرجای خونه که باشه با شنیدن آهنگهاش "دودوش دودوش" کنان به سمت تلویزیون میره. پسرمون خوش سلیقه هم هست

Sunday, December 6, 2009

سید کوچولو

بازم امسال عید غدیر خاله مریم پیش پسر نیست تا عیدیش رو ازش بگیره. سید کوچولوی من عیدت مبارک باشه خاله

Saturday, December 5, 2009

پیغام تلفنی

فکرشو بکنید، خاله مریم طبق معمول همیشه موقع برگشتن از بیرون، تلفن رو چک میکنه و میبینه که پیغام داره
"الوووووو الووووووووو خوبی؟"
این شیرین ترین پیغامی که تا حالا گوش کرده

Friday, December 4, 2009

وسایل نقلیه

بعد از اسامی آدمها، میوه ها و حیوانات حالا نوبت وسایل نقلیه شده: اتوسو (اتوبوس) ، آتیشی(آتش نشانی) و قطار که از همه باحال تره چون صداشم باهاشه: هوهو چی چی

Thursday, December 3, 2009

بارون


عکسها متعلق به آرشیو است و تا این لحظه گزارش تصویری نداشته ایم.این هم ازعوارض وبلاگ نویسی در غربت

بعد از ببعی بیچاره که شهرزاد با کلی عزت و احترام خریداری کرده بود، حالا نوبت رسید به بارون. البته سابقه دوستی بارون و کوروش برمیگرده به خیلی وقت پیش. عکسش هم قبلا خاله مریم تو وبلاگ گذاشته. خلاصه اینکه ایندفعه بارون و به قول خودش "عنوسک" رو زده زیر بغلش و راهی خونه شده