Saturday, October 4, 2008

مهمونی و عروسی و رقص

دیگه پسرم پای ثابت تمام پارتی هاست! از تولد عمو بابک که با رقص ممتد با دو تا آهنگ، دیگه سرگیجه گرفته بود تا دیشب که اولین حضور جدی در یک عروسی داشت. طفلک دیشب فکر میکرد که چرا یه دفعه خودش هم رفت تو ماهواره! رقص و آواز و بهتر از همه یه عالمه خانم با لباسهای لختی که دیگه پشت شیشیه تلویزیون نبودند

2 comments:

Anonymous said...

می بینم که خبرها به روز شده دیگه اینقدرپشت سره پسرم حرف نزنیداومدید محل خوابش را هم تصاحب کردید بزار عمو بابک بره میره رو تختش می خوابه وبعد ....

Khale Maryam said...

من هم میبینم که به موقع به وبلاگ سر میزنید! نه بعد از اینکه خودم بهتون میگم. من اصلا اونجارو برای پسرم درست کردم