Saturday, November 29, 2008

مهمون كوچولوي من

ديگه عادت كردم هر روز صبح صداي زنگ در بياد و پسرم خواب يا بيدار وارد بشه.ديگه يك راست هم مياد پيش خودم. اگه خواب باشه كه هيچ ولي اگه بيدار باشه با نق نق دوباره پيشم ميخوابه .بعد هم كه صبحانه و اكبر و رنگين كمون! خداييش من هم از طرفدارهاي پر و پا قرص پنگولم. بعدشم كه دوتايي ميريم خونه خاله مريم اول يه عالمه ميخنديم و بازي ميكنيم و بعد كوروش از حال ميره و ميخوابه تا مامانش بياد. بعضي شبها مهمون كوچولومو شام نگه ميدارم و اگه زورم به مامانش برسه شب هم پيشم ميخوابن! ولي خيلي شبها مهمونم لباساشو ميپوشه و باي باي كنان در حالي كه با هم تو راهرو قايم موشك بازي ميكنيم و كوروش از هيجان جيغ ميزنه و زور مامامنش بهش نميرسه كه كنترلش كنه ؛ ميره و خاله مريم رو تنها ميذاره

No comments: