Wednesday, December 24, 2008

فراموشي

بعد از اينكه خاله مژگان كلي ذوق كرد كه به كوروش ياد داده كه وقتي ازش سوال ميكنه چشمات وماهيت كو؟ كوروش چشم و زبونش رو نشون بده؛ هنوز به نوشتن تو وبلاگ نرسيده كه ديگه اين دو عضو محترم مجهول المكان شدند و كوروش هيچ اطلاعي از محلشون نداره! فكر كنم به اين ميگن فراموشي زودرس. دوستت دارم فراموشكار قلنبه جونم كه اصلا عين خيالتم نيست كه كي چي ميگه و اين همه آدم دورت در حال چشمك زدن با زبونهاي بيرون آورده سعي در يادآوري دارند و تو بيتفاوت از كنارشون ميگذري

2 comments:

Anonymous said...

پسرکوچولو مامان یک روز میشه که به شما ثابت میکنه خیلی هم بااستعداده این اتفاق به زودی رخ میده حالا می بینید.

Khale Maryam said...

ma be in pesar koochoolooye ba'este'dad eftekhar mikonim!!!!!!!!!!eshghame