بالاخره پسرم راهی شد و بلیط گرفت که بیاد پیش خاله مریم. البته ناگفته نمونه که دلهره و نگرانی از چگونگی انجام سفر توسط ایشون تمام خونواده رو گرفته. با سابقه درخشان سفر مشهد و نحوه ورود جنجالی به اماکن سر بسته خدا میدونه که از فرودگاه امام تا فرودگاه دوبی چه بگذره. فعلا که دایی محمد هم دلش طاقت نیاورد و برای کمک راهی شده. من که امیدوارم و دعا میکنم پسرم رو سفید از آب در بیاد!!خاله مریم نمیدونه از حالا چیکار کنه.برم قرش قرمز رو اول اماده کنم
Sunday, May 3, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment