Wednesday, July 1, 2009

یک مکالمه طولانی

کوروش این روزها خیلی بلبل زبونی میکنه. البته به زبون خودش. امروز بعد از دو هفته که به علت پسرخاله کنکوری از خونه خاله مژی تبعید شده بود؛ رفته بود اونجا و ما همدیگر رو ندیدیم. شب که بهش تلفن کردم دقیقا ده دقیقه یک نفس سخنرانی کرد. کلی درد دل داشت این پسر! تمام لغت های معنی دارش رو هم به درخواست من تکرارکرد: ماماماما.....ابپر......آپ(خیلی تعدادش محدود و اندکه، مگه نه؟)به امید آینده

No comments: