فکر کنید، خاله مریم کیلومترها دور از پسره و میشنوه که پسر داره میگه" میم میم"(م و ی را با فتحه بخوانید) حالا حال خاله مریم رو دریابید. مخصوصا وقتی که شنیدم که دستش رو میذاره رو گوشش مثل تلفن وبا من حرف میزنه. من قربون تو بشم
Tuesday, September 8, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
حالا خیلی مشکل شد نمی دونیم ماشین کنترلی را کی باید بخره بالاخره مریم وشهرزاد باهم کناربیان درضمن پسر ساعت خوابش خیلی مرتب شده ازموقعی که مهد میره
من نه تنها ماشین کنترلی میخرم، اولین ماشین واقعیشم با من. به شرطی که قول بده همین جور با وفا بمونه.همش میترسم من رو یادش بره یه وقت
Post a Comment