از چند وقت قبل اعلام کرده بودند که دیروز روزعکاسی در مهد کودک با سفره هفت سینه. خاله مریم هم از صبح شال و کلاه کرد و رفت مهد کودک. پسرم با خاله مریم چه پزها که نداد. کلی آلاگارسون کردیم و لباس جیگولی تن کرد ولی امان ..... امان از شجاعت که نگذاشت بچه جلوی دوربین نترسه! همه بچه ها از ریز تا درشت اومدند و رفتند ایشون مثل گیره به بنده چسبیده بودند. خلاصه بعد از ساعتها تامل و تحمل با نقش آفرینی خاله مریم در نقش پس زمینه! با اجرای دکور توسط شال خاله مریم چند تا عکس گرفته شد و با سلام و صلوات رفتیم برای تعویض لباس و عکس با سفره ! خدا میدونه چی از آب در اومده باشه، مخصوصا عکس دست جمعی کلاس که خاله مریم مجبور شد به حالت نیم خیز بخزه پشت بچه ها و برای اینکه باسن مبارکش در عکس مشخص نشه روی اون رو با یک پارچه زری پوشوندن تا نقش طاقچه رو بازی کنه! خلاصه این جریانات تا ناهار و خواب بعد از ناهار به طول کشید و ما دوتا یک روز مشترک در مهد داشتیم
Sunday, February 21, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment