دوباره خاله مریم دور شد و رفت تو تلفن! انگاری پسر فهمیده بود که خاله مریم برای چی داره چمدون میبنده. نزدیک به نیم ساعت فقط خاله مریم رو بوس کرده و بغل کرده طوری که هردو خیس عرق شدیم. حالا هم که فعلا مثل اینکه با من قهر کرده و اصلا حاضر به مذاکره نیست. دلم برات تنگ شده کوشو
Tuesday, August 24, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment