عمو بابک که اومد یک عالمه سوغاتی هم همراهش رسید. با ممارست های مادر برای حفظ آبرو میشه گفت که برخورد این دو نفر با هم بد نبود. عمو بابک هم به توصیه اطرافیان هر دفعه که همدیگر رو ملاقات میکردند یکی از سوغاتی ها رو به عنوان کادو بهش می داد. دیگه روزهای آخر تا میگفتیم کادو، یک چیزی هم بدهکار شده بود. کوروش بعد از طلب نه چندان ملایم کادو، کادو رو میگرفت یه بوسی هم میداد و بعد دوباره روز از نو روزی از نو.....همین کارها رو کرد که دیگه هیچ کادویی از دوبی نصیبش نشد
Friday, April 15, 2011
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment