سه شنبه ها همونطور که میدونید نوبت خونه خاله مژیه. پسر از صبح که میره اونجا نمی خوابه.از عشق نماز خوندن با احمدآقا و بازی مخصوصش که عبارت است از آویزون شدن از یک دست و یک پا و تاب خوردن در هوا.همین جور دنبال این هم بازی کوچولوش! میدوه تا بهش بگه دستتو بده بعد هم خودش پاشو میاره بالا واون یکی دستشم میکنه تو دهنش!البته قبلا کل مشتش تو دهنش جا میشد!بعد هم که به افتخارش تا شب کم کم همه جمع میشن خونه خاله مژی و خلاصه پسرم جولون میده.دیروز که از صبح مامان پری هم رفته بود اونجا و پسر اینقدر خوشحال بود که همش صداش میومد.جای خاله مریم خالی
Wednesday, May 6, 2009
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
منتظر باش که پنج شنبه پسروارد دوبی خواهدشد.
من از حالا دارم ثانیه شماری میکنم.خدا کنه عاقل باشه تا بتونم همه جا ببرمش
Post a Comment