Thursday, February 26, 2009

مشتي كوروش

تمام پيش بيني ها درست از كار دراومد! پسر قطار رو رو سرش گذاشته و تقريبا تمام مسافر ها رو كلافه كرده. ديشب هم كه به خاله مريم زنگ زد خيلي بد اخلاق بود. بايد يه فكر اساسي براي اين مسئله كرد وگرنه چه جوري سوار هواپيما بشه بياد پيش خاله مريم. حالا ايام عيد فرصت خوبيه كه تو عيد ديدني ها به بودن با بقيه عادت كنه

2 comments:

Anonymous said...

پسر در برگشت بسیار عاقل وساکت بود قطار رفتنه خیلی گرم بود وپسرم گرمش شده بود درضمن در مشهد سوارموتور هم همراهه احمدآقا شده البته به خاطر گریه کردنهای زیاد وگم کردن مادرآخه مادر داشت دنباله کفشش میگشت که گم کرده بود.

Khale Maryam said...

اگه اون کفش رو گم میکردی .... پس دیگه میونید سوار هواپیما بشید بیایید اینجا:)